واتساپ
آفر تورهای خارجی
تور شیراز و تخت جمشید
تور عشایر
تور مشهد
تور هرمز، قشم و جنوب کشور

سپاه جاویدان یا گارد جاویدان

گارد جاویدان،هخامنشیان،داریوش بزرگ، تخت جمشید  گارد جاویدان هخامنشی نیرویی از سربازان ویژه بودند که دو نقش به عهده داشتند. یکی ایفای نقش بعنوان گارد شاهنشاهی و دیگری بعنوان عضوی از ارتش در جنگ های ایران و یونان. سپاهی ده هزار نفری که هیچ گاه از تعداد آنان کاسته نمی شد و بدین جهت نام جاویدان به آنها نسبت داده شد. در ادامه با شیدرخ تراول همراه باشید تا با این سپاه قدرتمند و منظم بیشتر آشنا شوید. تور تخت جمشید با شیدرخ تراول  جهت اطلاع از تورهای تخت جمشید با ما تماس بگیرید  09174259074 07137300496  رزرو بلیط و هتل دلخواه خود را از شیدرخ تراول بخواهید.   داریوش بزرگ برای اینکه بتواند از سرمین ایران پاسداری کند، نیروی ویژه ای به وجود آورد که سپاه جاویدان نام گرفت. این اقدام بزرگ و بنیادین در سال ٤۶٥ قبل از میلاد صورت گرفت یعنی زمانی که بسیاری از کشورها هنوز ارتشی نداشتند و هنوز از نظم نظامی ناآگاه بودند. به عقیده تاریخ نویسان، سربازان سپاه جاویدان از بین جوانان بلندبالا، نیرومند و خوش سیما برگزیده می شدند. این سربازان طی ۶ ماه آموزش متوالی، دانش و فنون جنگی را فرا می گرفتند ولی مهم تر از همه پرورش اخلاق بود که برای آنان ارزش داشت. مورخین یونانی معتقدند که ارتش ایران در زمان داریوش اول سازمان نوینی پیدا کرد و پادگان های ثابتی در پایتخت های مختلف و مرکزهای کشورهای تابع ایران و قلعه های مرزی ایجاد شد. داریوش علاوه بر اصلاحات در سازمان کشوری ایران، از لحاظ سازمان لشگری و گسترش نیروهای نظامی، کشور را به پنج منطقه نطامی تقسیم کرد و فرماندهی هر منطقه را به یک سپهسالار واگذار کرد.   گارد جاویدان هخامنشی دومین نیروی ویژه ارتش جهان به گفته هرودوت، سربازان گارد جاویدان نخبگانی از ارتش هخامنشی بودند که همیشه در اوج آمادگی نظامی به سر می بردند. تعداد آنها به ده هزار تن می رسید. در زمان هخامنشی، سربازان ارتش را سربازانی از قومیت های مختلف تشکیل داده بودند اما سربازان گارد جاویدان فقط از میان اهالی ساتراپی(استان) های ایرانی انتخاب می شدند. لباس های گارد جاویدان رنگی بود تا زره محافظتی آنها را بپوشاند. آنها در زمینه مهارت های نظامی و جنگی بسیار نمونه بودند و همچنین محافظت و همراهی خاندان سلطنتی هخامنشی را به عهده داشتند. این سربازان مهارت ویژه ای در جنگجویی داشتند. از آنجایی که از آنها در عملیات های ویژه ای استفاده می شود که به تیزهوشی و سرعت عمل خاصی نیاز داشت، بسیار کارآزموده و مدام در حال آموزش های نظامی بودند.     تور عکاسی شیدرخ   نقوش برجسته گارد جاویدان در تخت جمشید سربازان سپاه جاویدان را می توان در مرکز نگاره های پلکان شرقی آپادانا دید که پشت سر شاه ایستاده اند. این سپاه ده هزار نفری گارد مخصوص شاهنشاهی بودند و اگر فردی از آنها مریض می شد یا می مرد، کس دیگری جای او را می گرفت. افراد این سپاه همگی رزم آزموده، دلیر، چالاک و در تیراندازی و سواری سرآمد همه بودند. آنها لباس چین دار هخامنشی بر تن، کفش سه بند ایرانی بر پا، و نواری پیچیده بر سر داشتند ولی این نوار مانند ایلامی ها در پشت سر آنها گره نمی خورد. نیزه همه این سربازان در پایین به شکل انار بود بهمین دلیل بود که یونانی ها آنها را انار بر یا سیب بر می نامیدند. افراد این سپاه به ده گروه تقسیم می شدند و یک فرمانده به نام هزارپشت داشتند و رئیس کل آنها رئیس کل ارتش ایران بود. این سپاه ده هزار نفری، ارتش کشور را تشکیل نمی داد، بلکه سپاه خاصی بودند که حفاظت از سلطنت را به عهده داشتند. جالب است بدانید که چنین ارتش مخصوصی در تمام ادوار تاریخی ایران وجود داشته است. فرمانده کل سپاه همیشه در پیش شاه مسئول بود و از افراد خانواده شاه انتخاب می شد. سربازان به صورت ده دهی گروه بندی می شدند و هر گروه هزار نفری به ده گروه صد نفری و هر کدام از آنها به ده گروه صد نفری تقسیم می شدند. البته هر گروه مسئول خاص خود را داشت. تصویر رنگی سپاه جاویدان را می توان بر روی کاشی های لعاب دار کاخ شوش نیز دید.     پوشش گارد جاویدان در کتاب تاریخ شاهنشاهی ترجمه دکتر محمد مقدم در مورد سربازان گارد جاویدان نقش شده در آجرهای لعابدار شوش این گونه می نویسد: آنها سرهای برهنه داشته اند و موهایشان را با نوارهای تابیده سبز رنگ می بسته اند و یک لباس پر کار که از گردن تا مچ پای آنان را می پوشانده به تن داشته اند. به گفته پروفسور هاید ماری کخ در کتاب "از زبان داریوش" در رابطه با پوشش لباس گارد جاویدان نظرات جالبی وجود دارد. اینکه گارد جاویدان در برخی نقوش برجسته تخت جمشید کلاهی که از جنس نمد بوده به شکل مستطیل ساده و کوتاه تر از کلاهشان استفاده می کردند. کفش آنها، کفش ساده چرمی نوک تیز بوده و سه بند داشته است و در آن برای بلند نشان دادن قد افراد از پاشنه استفاده می کرده اند.   سوالات و نظرات خود را درباره این مطلب با ما به اشتراک بگذارید. عضویت در خبرنامه شیدرخ   مطالب مرتبط و خواندنی: از اولین سکه طلای جهان چه می دانید؟ مجسمه پنه لوپه، زن غمگین یونانی در تخت جمشید چه می کند؟ آیا از شیوه تدفین هخامنشیان اطلاعی دارید؟    

فرش پازیریک، کهن ترین فرش دنیا

فرش پازیریک قدیمی ترین فرش جهان است که با نقوش زیبای خود از ٢٥٠٠ سال پیش یعنی از دوران هخامنشیان به یادگار مانده است. فرش پازیریک یکی از انواع منحصربفرد فرش دستباف است که گواهی است بر قدمت بالای هنر فرش بافی در ایران. در ادامه با شیدرخ تراول همراه باشید تا این فرش باستانی را بیشتر بشناسید.   رزرو بلیط و هتل دلخواه خود را به شیدرخ تراول بسپارید.   تاریخچه فرش پازیریک پازیریک نام کهن ترین فرش جهان است که قدمت آن به ٢٥٠٠ سال پیش باز می گردد. سرگی رودنکو، باستان شناس روس فرش پازیریک را در سال ١٩٤٩ میلادی در کوهستان آلتای در جنوب سیبری مرکزی و در نزدیکی مرز مغولستان پیدا کرد. ارتفاع این کوهستان از سطح دریای آزاد حدود ١٥٠٠ متر است از این رو بیشتر مواقع سال پوشیده از یخ است. در واقع علت سالم ماندن فرش پازیریک همین دمای پایین منطقه بوده است زیرا باکتری ها در دمای پایین غیرفعال شده و این فرش از خطر از بین رفتن مصون مانده است. نام پازیریک نیز از منطقه پازیریک که فرش در آن کشف شده، گرفته شده است. رودنکو در دره پازیریک پنج مقبره بزرگ و نه مقبره کوچک نیز کشف کرد که متعلق به پادشاهان سکایی بود. فرش پازیریک در کنار مقبره یک زن کشف شده که احتمالا جزو خانواده سلطنتی بوده است چراکه علاوه بر روسری زرکاری شده، دارای جواهرات، متعلقات فراوان و خالکوبی روی بدن بوده است. در کنار فرش پازیریک، اشیای دیگری همچون گلدان چوبی، مومیایی دوید، نقش اسب سواری به همراه آثاری دیگر در گور یخ زده یکی از فرمانروایان سکایی تورانیک کشف شده است. با توجه به تحقیقات انجام شده بر روی فرش و طبق بررسی های رودنکو بر طرح های تخت جمشید، شباهت زیادی بین طرح های این دو اثر قدیمی پیدا شد. از این رو فرش پازیریک را به زمان هخامنشیان و قرون چهار و پنج پیش از میلاد نسبت می دهند. فرش پازیریک هم اکنون در موزه آرمیتاژ روسیه نگهداری می شود.     تور سالمندان شیدرخ   مشخصات فرش پازیریک فرش پازیریک از نخ پشم با رنگ های زیبای قرمز، سبز، زرد، سفید و سیاه بافته شده است. ابعاد این فرش ١٩٨ در ١٨٩ بوده است و تعداد گره های آن ٣٦٠٠ عدد است. این فرش پنج حاشیه و دور دارد و در وسط آن گل هایی با چهار گل برگ نیلوفر دیده می شود. فرش پازیریک یکی از نمادهای فاخر هنر ایرانی است که پشت هر یک از طرح های آن داستانی طولانی نهفته. در حاشیه فرش پازیریک، موجودات اساطیری ایرانی دیده می شود که در ردیف بعدی به ٢٨ سوارکار می رسد که در جهت خلاف عقربه های ساعت در حرکت اند. آنها چهره هایی ایرانی دارند و دم اسب هایشان بافته شده است. بعد از سوارکاران یک ردیف طرح مربعی شکل وجود دارد که در قالی بافی به هشت پره مشهور است. بعد از آنها، گوزن های زرد خالدار ایرانی به چشم می خورد که در جهت عقربه های ساعت در حرکت اند. نقش موجودات اساطیری دوباره بعد از گوزن ها تکرار شده اند که بیانگر اعتقادات و باورهای مردم باستان ایران است. در مرکز فرش پازیریک، ٢٤ طرح هشت پره با جزئیات و ظرافتی مثال زدنی به تصویر کشیده شده اند.   سفر به سلیقه شخصی با شیدرخ   نمادشناسی فرش پازیریک تعداد گره ها، سوارکان و هشت پره ها در فرش پازیریک نشانگر نظم خاص و دقت زیاد بافنده آن است. فرضیه ای در این رابطه وجود دارد که می گوید ٢٨ سوارکار نمادی از ٢٨ روز ماه، ٢٤ پره نمادی از ٢٤ ساعت شبانه روز و ٣٦٠٠ ثانیه نمادی از تعداد ثانیه های یک ساعت هستند. موجودات اساطیری در فرش پازیریک که سر شیر، بدن اسب و سر عقاب دارند نشان از اعتقادات و باورهای مردم در گذشته دارد که سوارکاران و گوزن های زرد خالدار قصد محافظت از آنها را دارند. سوارکاران دارای چهره و کلاه های کاملا ایرانی هستند که با ظرافتی خاص طراحی شده اند. دم اسب ها بافته شده که این در زمان جنگ ها رواج داشته است. گوزن هایی که در فرش پازیریک دیده می شوند، به گوزن های زرد خالدار مشهور هستند. آنها شاخ های پهنی دارند و مخصوص ایران بوده اند که در واقع طبیعت زیبای گذشته ایران را به تصویر می کشند.     دلایل ایرانی بودن فرش پازیریک ایرانیان از دیرباز در زمینه طراحی و بافت فرش مهارت خاصی داشته اند. سازه های به جا مانده از دوران هخامنشیان و پیش از آن نقوش خدایان باستانی دیده می شود که نمونه آن نیز در فرش پازیریک دیده می شود. حتی خود رودنکو در کتابش اذعان داشته که با دیدن فرش پازیریک به یاد تخت جمشید افتاده است. نقوش برجسته تخت جمشید همه بیانگر اوضاع سیاسی، اجتماعی و اتفاقات دوران هخامنشیان است و مشترکات زیادی بین آنها و طرح های فرش پازیریک دیده می شود.   تور بانوان شیدرخ   تحریف در تاریخ آشفتگی های سیاسی در طول تاریخ باعث شده که تاریخ و قدمت اشیای کهن دست کاری و تحریف شود. فرش پازیریک هم مانند تمام اشیا و فرش های قدیمی از این قائده مستثنی نیست. در سال های ١٩٧٨ و ١٩٩٠ میلادی، کارشناسان این فرش را به ترکان ساکن در آسیا و اقوام آلتایی نسبت دادند و گفتند که در بافت آن از طرح ها و نقش و نگارهای ایرانی بهره گرفته شده است. با وجود این، همچنان افرادی بر این باورند که فرش پازیریک ابتدا متعلق به ارمنستان کنونی و بعد از آن متعلق به ناحیه شمال و نواحی اطراف دریای خزر در ایران است.   سوالات و نظرات خود را درباره این مطلب با ما به اشتراک بگذارید. عضویت در خبرنامه شیدرخ  

آرامگاه اردشیر سوم هخامنشی در تخت جمشید

    تاریخ باستان پر است از رمز و راز. در میان همه اسرار و شگفتی های دوران هخامنشی، شیوه تدفین و آرامگاه های آن دوران بسیار قابل توجه و تامل است. به جز آرامگاه کوروش، بنیانگذار امپراتوری هخامنشی که در پاسارگاد و به شکل منحصربفردی به صورت اتاقکی ساخته شده است، دیگر شاهان هخامنشی دارای آرامگاههای مشابه ای هستند که همه از آرامگاه داریوش اول الگوبرداری شده است. در واقع این داریوش بزرگ بود که شیوه جدیدی از ساخت آرامگاه را به وجود آورد که به شکل گوردخمه ای و چلیپا یا صلیبی شکل در بالای صخره و کوه تراشیده می شد و آرامگاه 6 شاه هخامنشی را به این شکل می توان یافت، ارامگاه داریوش اول، خشایار شاه، اردشیر اول و داریوش دوم در نقش رستم و ارامگاه اردشیردوم و سوم و همچنین آرامگاه نیمه تمام داریوش سوم در تخت جمشید قرار دارند. در این مطلب از شیدرخ تراول به شیوه تدفین و سبک معماری آرامگاه اردشیر سوم در تخت جمشید می پردازیم.   تور تخت جمشید شیدرخ تراول   آرامگاه اردشیر سوم هخامنشی کجاست؟ آرامگاه اردشیر سوم در تخت جمشید، شمال شرقی چاه سنگی و در مقابل کاخ صدستون قرار دارد. این آرامگاه در ارتفاع 40 متری در دل کوه مهر یا رحمت تراشیده شده است. برخلاف آرامگاه های موجود در نقش رستم که به صورت یک چلیپا یا صلیب کامل هستند، آرامگاههای اردشیر دوم و سوم در تخت جمشید به شکل یک چلیپای شکسته یا صلیب ناقص تراشیده شده اند. آرامگاه اردشیر سوم بر سکویی چند پله ای ساخته شده که این سکو را با چیدن سنگ های بزرگ و کوچک بنا کرده اند و برای اتصال سنگها از هیچ ملاطی استفاده نشده است. درون آرامگاه نیز چند تابوت وجود دارد   نحوه تدفین در زمان هخامنشی نگرش مذهبی انسان در فلات ایران، منجر به بوجود آمدن آیین میترائیسم و تقسیم بندی خدایان به خیر و شر بود. خورشید که مهم ترین خدا به حساب می آمد، در ایران با نماد چلیپا یا صلیب شکسته نشان داده میشد که در قدیمی ترین سفالینه های هزاره چهارم قبل از میلاد وجود داشته و دلیلی برای تدفین مردگان رو به شرق و خورشید دارد. این تدفین ها بعضا درون خمره های بزرگ و یا در بلندی ها و کوه ها، با تفکر مقدس بودن چهار عنصر اصلی آب،خاک، آتش و باد صورت می گرفته است. آنها اعتقاد داشتند که جسد با فاسد شدن شیطانی می شود پس نباید با این چهار عنصر، تماس مستقیم داشته باشد. در دوره های مختلف، این روش ها با کمی تغییر ادامه داشت تا این که در زمان هخامنشیان، داریوش روش جدیدی را ابداع کرد.   معماری و جزییات آرامگاه های هخامنشی حجاری مقابر به شکل چلیپا یا صلیب شکسته با 23 متر ارتفاع و 10.90 متر پهنا است. آرامگاه داریوش به الگوی اولیه ساخت مقابر دیگر شاهان هخامنشی تبدیل شد. آرامگاه های هخامنشیان جلوه ویژه ای از تمدن آنان را داراست و همچنین نمایانگر سبک های حجاری در چند دوره حکومت آنان می باشد. در آرامگاه خشایار اوج هنر حجاری به چشم می خورد که در واقع هر آرامگاه، تکرار دیگری با الگو گرفتن از آرامگاه داریوش است. در آرامگاه داریوش شاه با قامتی 2.7 متر روی پلکانی سه پله ای ایستاده و دست راست خود را به سمت آسمان بلند کرده و در دست چپ کمانی دارد که اسلحه ما ایرانیان بوده است. در وسط فروهری دیده می شود که صورت آن رو به صورت شاه است و در گوشه سمت راست، در قسمت بالا دایره ای به چشم می خورد. در زیر آن، آتشدان مقدس قرار گرفته که مشخص میکند مراسم در شب برگزار می شده است. این نظریه وجود دارد که مراسم در روز برگزار نمی شده چون در ایران باستان، نور خورشید نباید به طور مستقیم با آتش مقدس تماس داشته باشد. این اعتقاد بر معماری آتشکده ها تاثیر داشت که در کعبه زرتشت هم به چشم می خورد و پنجره ها سیاه رنگ و کور می باشند. زیر پای شاه تخت روانی قرار گرفته که به اورنگ معروف است. سر شیر در دو طرف بالای تخت و پای شیر در قسمت پایین آن تزئین شده که نشان از قدرت شاهان هخامنشی است. تخت را نمایندگان کشورهای تابع امپراطوری یا همان اورنگ داران حمل می کنند و این خود، گستردگی و تنوع نژادی و انسانی امپراطوری را نشان می دهد که آن را از روی پوشش و لباسشان نیز می توان تشخیص داد. وجود نقش اورنگ بران در آرامگاه های موجود در تخت جمشید باعث شد که بعد از سرودن شاهنامه مردم عام، پارسه یا پرسپولیس را تخت جمشید بنامند زیرا در شاهنامه، جمشید شاه اسطوره ای را ملل تابعش به روی تخت می گذاشتند و می چرخاندند. در اطراف پایه های تخت، یاران نزدیک شاه ایستاده اند که به نیزه داران یا جان فداها معروفند. زیر پای ملل تابع، نقوش سقف های هخامنشی که به صورت نیم رخ حجاری شده است، به چشم میخورد که ما را با شیوه معماری سقف های هخامنشی آشنا میکند. ستون و سرستون ها زیبایی دوچندانی به بنا داده است. وسط آرامگاه دربی وجود دارد که شبیه به درب کاخ های هخامنشی در تخت جمشید است. درون هر آرامگاه چند تابوت وجود دارد.   درباره اردشیر سوم هخامنشی اردشیر سوم، پسر اردشیر دوم یازدهمین پادشاه امپراتوری هخامنشی است که از سل 423 تا 404 پیش از میلاد حکومت می کرده و بنیانگذار دودمان سی و یکم مصر بود. در زمان او مصر که پس از 60 سال از قلمرو شاهنشاهی هخامنشی جدا شده بود، بازپس گرفته شد و به خاک ایران ملحق شد.   تور مرمت تخت جمشید شیدرخ تراول   سوالات و نظرات خود را درباره این مطلب با ما به اشتراک بگذارید عضویت در خبرنامه شیدرخ تراول مطالب مرتبط و خواندنی امروز: تندیس پنه لوپه، زن غمگین یونانی در تخت جمشید سپاه جاویدان هخامنشیان الواح سیمین و زرین داریوش هخامنشی